معماری سازمانی و معماری کسب و کار

تبدیل استراتژی‌های کسب‌وکار به برنامه‌های عملی و پر کردن شکاف بین استراتژی و اجرا- ابزاری قوی جهت تحلیل کسب و کار- بالارفتن چابکی و انعطاف پذیری سازمان

معماری کسب و کار اهداف استراتژیک سطح بالا را به قابلیت ها و فرآیندهای تجاری قابل اجرا تبدیل می کند. این نکته تضمین می‌کند که تمام فعالیت‌های سازما به طور مستقیم در دستیابی به اهداف استراتژیک نقش دارند و ناهماهنگی بین استراتژی و اجرا را حذف می‌کند.

معماری کسب و کار یکی از عملکردهای اساسی کسب و کار است که توصیف می کند چه کاری انجام می دهد و چگونه آن را برای حمایت از اهداف و اهداف سازمانی انجام می دهد.

طبق تعریف BIZBOK معماری کسب و کار نمایانگر دیدگاه‌های تجاری چند بعدی و جامع از: قابلیت‌ها، ارائه ارزش نهایی، اطلاعات و ساختار سازمانی، و روابط بین این دیدگاه‌ها و استراتژی‌های کسب و کار، محصولات، سیاست‌ها، ابتکارات و ذینفعان است.

و در واقع رشته‌ای است که ساختار سازمانی کل نگر، فرآیندهای کسب‌وکار، جریان‌های اطلاعات و زیرساخت‌های فناوری را نشان می‌دهد و طراحی می‌کند. این به عنوان یک چارچوب استراتژیک عمل می کند و شکاف بین چشم انداز سازمان و عملیات ملموس آن را پر می کند.

یک معمار کسب و کار اهداف استراتژیک را با تصمیمات مربوط به سازمان، محصولات و خدمات، شرکا، تامین کنندگان، قابلیت ها و ابتکارات تجاری مرکزی و فناوری اطلاعات هماهنگ می کند.

معماری سازمانی (EA) یک طرح مفهومی است که ساختار و عملکرد سازمان ها را تعریف می کند. هدف معماری سازمانی تعیین این نکته است که چگونه یک سازمان می تواند به طور موثر به اهداف فعلی و آینده خود دست یابد. معماری سازمانی شامل تمرین تجزیه و تحلیل، برنامه ریزی، طراحی و در نهایت پیاده سازی نتایج تجزیه و تحلیل در یک سازمان است.

از آنجایی که فناوری به سرعت در حال تغییر است، کسب و کارها نباید ریسک عقب ماندن و عدم استفاده از این موهبت را به خود تحمیل کنند. اما یک سازمان نمی‌تواند بدون اینکه بداند به چه چیزی می‌خواهد دست یابد و یا چه نوع زیرساختی برای حمایت از آن لازم است، دست به هیچ تحولی بزند.
تعیین یک تعریف واحد از معماری سازمانی دشوار است. این اساساً چارچوبی است که دارایی‌های فعلی فناوری اطلاعات و فرآیندهای کسب‌وکار را برای انتقال به «وضعیت آینده» مطلوب که از اهداف کلی کسب‌وکار پشتیبانی می‌کند، مستند می‌کند.

Enterprise Architecture (EA) سیستم‌ها، برنامه‌ها و فرآیندهای فناوری اطلاعات و نحوه تطبیق قطعات با یکدیگر را شناسایی می‌کند. معماران سازمانی این ساختار را ترسیم می‌کنند، قابلیت‌های تجاری را مدل‌سازی می‌کنند و فرصت‌هایی را برای بهینه‌سازی شناسایی می‌کنند. بخش قابل توجهی از کار آنها مدیریت، جمع‌آوری داده‌ها و نگهداری داده‌ها است تا «طرح‌نامه یا Blue print» سازمان قابل اعتماد و مرتبط بماند. این شامل استانداردسازی فرآیندها و سازماندهی مجدد زیرساخت فناوری اطلاعات برای همسویی با اهداف است.

مزایای معماری سازمانی

اگر کسب‌وکاری در حال تغییر عمده‌ای است، مانند تحول دیجیتال یا ادغام، بینش EA می‌تواند به آن کمک کند تا پروژه را روان‌تر اجرا کند و قابلیت‌ها و منابع حیاتی را به سرعت شناسایی کند.
اسناد EA یک نمای کلی روشن از دارایی های IT سازمان می دهد. این اطلاعات می تواند به کاهش پیچیدگی و بهبود قابلیت همکاری سیستم کمک کند. با یافتن راه‌هایی برای حذف موارد تکراری و تخصیص کارآمدتر منابع، یک کسب‌وکار می‌تواند هزینه‌ها را کاهش دهد.
با اجرای EA، یک کسب و کار می تواند شفافیت و ارتباطات را بهبود بخشد، زیرا اسناد به همه بخش ها (نه فقط فناوری اطلاعات) کمک می کند تا مدل کسب و کار و زیرساخت را درک کنند.
معماری سازمانی شامل ارزیابی کامل زیرساخت‌های فعلی است که به کسب‌وکار اجازه می‌دهد شکاف‌ها و ناکارآمدی‌ها را شناسایی کند. این فرصت ها را برای نوآوری، بهبود و بهینه سازی برجسته می کند.
با معماری سازمانی مبتنی بر داده، یک سازمان می‌تواند از داده‌ها برای تعیین اینکه روی کدام حوزه‌ها تمرکز کند، استفاده کند. درک عمیق‌تر از قابلیت‌های تجاری به تصمیم‌گیری سریع‌تر و آگاهانه‌تر برای سرمایه‌گذاری در فناوری اطلاعات کمک می‌کند.
بینش‌های حاصل از مدل‌سازی EA همچنین می‌تواند راه‌های کاهش ریسک را با بهبود مدیریت اطلاعات و امنیت و تجزیه و تحلیل تأثیر مشکلات احتمالی برجسته کند.
این مزایا انعطاف‌پذیری و چابکی عملیاتی سازمان را افزایش می‌دهد و به آن کمک می‌کند تا خود را با روندهای صنعت تطبیق داده و اختلالات را مدیریت کند.